حتما دانلود كنيد. واقعا ديدنيه.
گذاشتم ادامه مطلب
راستي نظر يادتون نره با تشكر
حتما دانلود كنيد. واقعا ديدنيه.
گذاشتم ادامه مطلب
راستي نظر يادتون نره با تشكر
حضرت امام حسن مجتبی (ع) در عالم خواب یا مکاشفه به مرحوم آیت الله میرزا محمد باقر فقیه ایمانی فرمودند :
«در منبرها به مردم بگویید و به آنان دستور دهید .توبه کنند و درباره ی تعجیل ظهور حضرت دعا کنید .
دعا
برای آمدن آن حضرت مانند نماز میت نیست که واجب کفایی باشد و با انجام
دادن عده ای از دیگران ساقط شود ؛بلکه مانند نمازهای پنج گانه است برهر مرد
و زن بالغ واجب است برای ظهور امام زمان غایب دعا کنند.»
آشتی با امام عصر ص91
**********************************************************************
امام زمان عجل الله تعالی فرجه به یکی از دوستان خود که از آن حضرت پرسیده بود:
آقاجان! قربانتان بشوم, چرا
با اینکه ما این همه دعای فرج را می خوانیم شما نمی آیید؟
فرمودند: شما که دعای فرج را نمی خوانید! شما
دعای سلامتی من را می خوانید (یعنی اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن ....
شما باید دعای(الهی عظم البلا) را زیاد بخوانید
هیچ کس با نام آزادی، دیوار خانه خود را بر نمی دارد...
هیچ صاحب گنجی گوهر خود را در معرض دید دیگران قرار نمی دهد...
هیچ باغبانی را سرزنش نمی کنند که چرا دور باغ خود حصار کشیده است...
اگر مقابل پنجره خانه ات توری نزنی از مزاحمت حشرات در امان نخواهی بود...
معلم جدید بی حجاب بود . مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین.- برجا ! بچه ها نشستند. هنوز سرش را بالا نیاورده بود،دست به سینه محکم چسبیده بود به نیمکت . خانم معلم آمد سراغش .دستش را انداخت زیر چانه اش که « سرت را بالا بگیر ببینم» چشم هایش را بست . سرش را بالا آورد. تف کرد توی صورتش . از کلاس زد بیرون . تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نکرده بود.
دیگه نمی خوام برم هنرستان. – آخه برای چی ؟ - معلم ها بی حجابن . انگار هیچی براشون مهم نیست. میخوام برم قم؛ حوزه.
هفت هشت سالش بیش تر نبود، ولی راهش نمی دادند، چادر مشکی سرش کرده بود، رویش را سفت گرفته بود، رفت تو ، یک گوشه نشست. روضه بود ، روضه ی حضرت زهرا.مادر جلوتر رفته بود ، سفت و سخت سفارش کرده بود « پا نشی بیای دنبال من،دیگه مرد شدی، زشته ، از دم در برت می گردونند.» روضه که تمام شد، همان دم در چادر را برداشت، زد زیر بغلش و دِ بدو.
یادگاران کتاب ردانی پور انتشارات روایت فتح
خاطرات شهید مصطفی ردانی پور
سیب ها را زیبا به تصویر کشیدند؛
اولی را کامل پوست گرفتند، طوری که زردیش به سیاهی کشیده شد.
دومی را نصفه نیمه پوست گرفتند
و فقط آنجا که پوست نداشت به سیاهی می نمود.
سومی را سالم و با پوستی شفاف کنارشان گذاشتند
و کوتاه و زیبا نوشتند:
پوشیدگی دوامی برای زیبایی ست.
امام علی(ع)
تو تابستون امسال با اون گرمای خفه کننده اش توی اتوبوس نشسته بودم.
یه دختر کوچولوی 8-9 ساله هم به خاطر نبود جا دور از مامانش نشسته بود رو صندلی ته اتوبوس.
دختر کوچولو روسری اش رو خیلی زیبا با رعایت حجاب همراه چادر عربی سرش کرده بود.
خانوم بدحجابی که پیش دختر کوچولو نشسته بود و خودشو باد میزد با افسوس گفت:
(توی این گرما اینا چیه پوشیدی؟از دست اجبار این مامان باباهای خشک مقدس...تو گرمت نمیشه بچه؟)
همون لحظه اتوبوس ایستاد و باید پیاده میشدیم.
دختر کوچولو گره ی روسری اش رو سفت تر کرد و محکم و با اقتدار گفت:
(چرا گرممه... ولی آتیش جهنم از تابستون امسال خیلی خیلی گرم تره...)
دختر کوچولو پیاده شد و اون خانم بدحجاب سخت به فکر فرو رفت..
قابل توجه بعضی ها که فراموش کردند یه روزی باید بمیرند..!!
.
.
بعضـــــی از دختـــــرکان...!!
هر چقدر میتوانند بــــــــد حجابی بکنند.!!
لباس تنــــگ و بـــــد نما بپوشــــند و بقول خودشان..
اگـــه تیــپ نزنیم اْفـــته کــــــلاس داره برامـــــون..!!
.
.
اون آقا پســــر هایی که میــــــگن..!!
یه جـــــون باید در دانشـــــگاه دوست د خ ت ر !! داشته باشه..!!
و بقـــول خودشان ما جـــــوانایم فعلا بی خیال محــــرم و نامحــرم..!!
.
.
اون عـــروس خانومی که کــــــراهت دارد یک تکــــه پارچه روی صورتش بندازه
که نکنه آرایـــــش یک میـــــلیون تومنیش خـــراب بشه..!!
و اینچــــنین خودش رو به همه نـــــشون میده..!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ادامه مطلبــــــ بریـــد لطفـــــا......
ادامــــــــه مطلب برید برا دیدن بقیــــــه پست پاييني
دیگــر شـمــا را بــدســـت فــرامـــوشــی سپــردیم..!؟
.
حـــاجی ایـــن روزهـــا...!!
صــدای رپ های لـس آنـجـلسی بلـنـدتر از الله اکبـر شــما بـه گــوش میـرسد.!
.
.
حــاجی ایـن روزهــا حــرف هایـت بــرای بـعضـی ها قـدیمـی شده..!
مـیـگویــند عـصـر"عـصـر تـمــدن و روشنـفـکری اســت..!!
.
هــرزگـی مْــد روز گـشـته بـرای بعــضی ها در خــیابــان ها..!
بعــضی ها هــم چشــم هــایـشان را سیــراب مـیـکـنند از..
نـگـاه هــای آلــوده ای کــه بــرای تـن دختــرکان تــیــز مـیشود..!؟
.
.
ادامــــــــه مطلب برید برا دیدن بقیــــــه پست
یادش یخیر...
شهدای ما در جبهه میگفتند یا شهادت یا پیروزی..
زیر با ذلت نخواهیم رفت..!!
و اینگونه برای یاد آوری همدیگه تابلو میزدند..
.
امـــــــــــــــــــــــــا............!!!
وقتی داشتن ماهواره از نان شب هم واجب تر شد..
وقتی فاحشه ها شدند سبک زندگی برای بعضی ها...!!
اینچنین تابلو میزنند در شهری که با خون آنرا بدست آوردیم..!!
برای بی غیرتی های سرزمینم مینویسم که...
دست خانـــم بزک کرده اش را میگیرد و به کوچه و خیابان می آورد..
.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لطفــــــا به ادامــــــه مطلبـــــــ بــــــریـــــــــد
سوتـــــ پایــان رابزنید!!!!!
سادگیـــم حریفـــ هرزگــی زمــانه
نمیشـــود!!!!
قبول من باختمـ...
چنان زندگي کن که از رفتن وحشت نداشته باشي
شهيد بزرگوار، دکتر مصطفي چمران:
خدايا! پستي و ناپايداري روزگار را هميشه در نظرم جلوهگر ساز تا فريب زرق و برق عالم خاکي مرا از ياد تو دور نکند.
نظر يادتون نره باتشكر
برو ادامه مطالب
اين جمعه هم رفت
نيامدي اقا جانم
ز خدا میخواهم آنچه را که شایسته توست به تو هدیه بدهد، نه آنچه را که آرزو داری، زیرا گاهی آرزوهای تو کوچک است و شایستگی تو بسیار
ادامه ی شعر در ادامه ی مطلب
دستش از عمه کشید و بدنش می پیچید
زیر پایش عربی پیرهنش می پیچید
گِردبادی ز خیامی به نظر می آمد
گِردش انگار زمین و زمنش می پیچید
حتما دانلود كن ضرر نميكني
..................................................................................................نظر يادت نره با تشكر
به نام مرگ بر اهريمنان خيلي خيلي زيباست تصويري هستش
نظر يادت نره
Hamed_Zamani_-_Down_With_America.flv
ما منتظر صبح شب یلدائیم
آماده برای فرج فردائیم
فردا که عزیز فاطمه می آید
با "خامنه ای"به کربلا می آییم ...
در آرزوی بوسه دستان مهربان آقایم
شعری در مورد رهبری
جان فداي رهبري بايد شدن